پير گل پيرا

← بازگشت به فهرست اشعار

مهدوي گلزار طبعت سبز و بارآور بماند شور گفتارت شکر افشان و شعرت تر بماند تا بود چون گوهر جاري به پاي بيستونت جوهر گفتار نابت زيب هر دفتر بماند خواهم از حق سال‌هاي سال سرو آسا بماني تا به زير ساية تدبيرت اين سنگر بماند چون وفا من نيز با اخلاص مي گويم خدايا پير گل پيرا جوان احساس و گل پرور بماند نغز پردازان شيوا چامة اين انجمن را سايه ات چون ساية بال هما، بر سر بماند آنکه چشم ديدن اين پايگاهت را ندارد در مصافت مات و سرافکنده و ششدر بماند آرزو دارم که چونان شور شيرين شبابم اين مي و ميخانه و اين ساقي و ساغر بماند در يکي از جلسات برپايي انجمن شاعران ايران اواخر دهه هفتاد استاد وفا کرمانشاهي شعري رسا خطاب به شاعر همشهري خود خديو با عنوان پير گل پيرا قرائت کردند که بنده في البداهه بعد از قرائت استاد وفا قطعه شعر بالا را در همان وزن و قافيه و رديف سروده و در محفل خواندم.