هنري مرد

← بازگشت به فهرست اشعار

هنـري مرد نميـرد که نميـرا، هنـر است نامـدار آنکـه به دنيـاي هنـر نامور است هـر درختـي که بـه کارنـد، خـزاني دارد مگر آن سرو که سرماية علمش، ثمر است قول سعـدي، به جهـان داشتـن نام نکـو به زِ هر خانة بنيان شده با سيم و زر است مجلس ختم خطيـري است، کـز او خاطره‌ها مانده در خاطر خوبان همايـون نظـر است گر چه او را پدري بـود برومند و بـزرگ قدر اين نادره، تنها نه فقط زان پدر است قـدر وي از قبـل دانش و دانـايي اوست آري اين دولت جاويد از آن رهگذر است منـزلش، محفـل اُنس رفقـا بود مـدام او در اين شيوة شايسته، به نيکي سمر است بـود بـر روي همـه بـاز، در خانـة او او سخي بود و سخا، زينت نوع بشر است بـانـي انجمـن اهـل لـرستان، او بـود ايـن بنـا بـر اثـر همت وي، معتبـر است عاشـق خـاک لـرستان و لـرستاني بـود اين نکو شاخه سر بر زده از آن شجر است سال ها ساکن تهران شد و از دولت عشق حاليا خاک لرستان به سرش، سايه ور است رفت و خوابيد در آن بستر برخواسته زان تا بدانند همه کاين گُهر، از آن گَهر است نکته پرداز و غزل ساز و سخن گستر بود آنچه زو مانده به ميراث، همه شعر تر است در حـق وي، به محافـل، اُدبـا مي‌گوينـد شعر اين شاعر آزاده لُـر، چون شکر است طلب مغفـرتش، ذکـر زبـان همـگان زِ نـگـارنـدة ديـوان قضـا و قـدر است او نکو زاد و نکو زيست و نيکو بگذشت حَبذا آن که در اين راه به سير و سفر است عمر اگر بيش و اگر کم، به غم عشق، شباب گر نه در خدمت خلق است همه درد سر است صحبت الله خان معيني فرزند رحيم خان معين السلطنه حاکم سرشناس لُرستان در عهد پهلوي اول مردي دانشمند، سليم النفس، اديب و شاعر که سالهاي بسيار در پُست‌هاي بالاي اداري بالاخص در سمت زيحساب وزارت آموزش و پررش فعاليت اداري و اجتماعي داشت و منشاء خدمات بسيار گرديد اين رجل ادبي که دستي هم در سياست داشت سال‌هاي بسيار ساکن تهران و اولين بنيانگزار انجمن لرستانيهاي مقيم تهران بود، در عالم شعر، شاعري توانا به ويژه در سرايش غزل بود و در اکثر محافل و انجمن‌هاي ادبي پايتخت حضوري آشکار داشت منزل و محفلش محل تجمع اهل ذوق و هنر و شعر و ادب بود. در روز جمعه مورخ 7/2/86 که انجمن لرستانيهاي مقيم در تهران مجلس گرامي داشتي به احترام اين بزرگ مرد لرستاني در سالن دانشجوي پارک شفق برپاکرده بودند حضور پيدا کردم و سرودة بالا را قرائت کردم در اين مجلس نکو داشت علاوه بر لُرستانيهاي مقيم تهران و شهرهاي اطراف گروه کثيري از اهل ادب بويژه شعرا و نويسندگان رؤساي انجمن‌هاي ادبي تهران نيز حضور داشتند.کرج 7/2/1386؛