عاقبت کار نـادره پـيـري ز عـرب هـوشمنـد خـاطـرهها داشت زِ دوران پيـش گفـت بـه عبـدالملک از روي پنـد خـاطرهاي را، کـه بيـايـد بـه خـويـش زيـر هميـن قُبـه و ايـن، بـارگاه ايـن کـه کنـون مسکـن و مأواي تـست روي هميـن مسنـد و ايـن جايـگاه جايگـهـي را که کنـون جـاي تست بـر سپـري، چـون سپـر آسماـن از ستـم مـردمِ دنيـا پـرست تـازه سـري بـود و از آن خـون چـکان در بـر آن ميـرِ خـطـاکـارِ مست سـر، کـه هـزارش سـر و افسر، فدا سـر، سـرِ سـرسلسلـة راستـان صـاحبِ دستـارِ رسـول خـدا سـر، سـر تـاجِ سـرِ آزادگـان ديـدم و ديـدم که زِ ابـن زيـاد نـادره نـقشي ز شنـاعت عجيـب ديـد و چـها ديـد که چشمـم، مبـاد آن سـرِ بـيپيکـر از آن نـانجيب از پـس چنـدي، سرِ آن خيـره سر آنـکه دل و ديـن به جـهان داده بـود بُـد، بِـر مختـار، بـه روي سپـر کـوکبـهاش پـاک بـر افتـاده بـود بـاز چـو مُصعب، سـر و سـردار شد گـشت هـويـدا، ورق ديـگـري دستـخوش او، سـرِ مختـار شـد واي از ايـن بـازي و بـازيگـري ويـن سـر مُصعـب بـود، اي نـامـدار از پـس سـرهاي زِ پيـکـر، جـدا تـا چـه کنـد بـا سـر تـو، روزگار زآنـکـه، بـه گـردش بُوَد، اين آسيـا حيف کـه يـک ديـدة بيـدار نيـست ورنه قضايـاي جـهـان، روشـن است هيـچ کـس از کـار، خبـردار نـيست تا چه بـزايد، کـه شب آبستـن است نـه، فلک از گـردشِ خـود، سيـر شد نـه، دَرِ ديـوان عمل، بستـه گشت نـه، خـم ايـن طـاق، سـرازير شـد نـه، اجـل از داس و درو خستـه گـشت مـات همينـم، کـه در ايـن بنـد و بـست جـملگـي از کِشتـة خـود غافلنـد اين چه طلسمي است، که نتوان شکست اهـل تدّبـر، همـه پـا در گِـلنـد کـودکيت، طـي شـد و دور شبـاب دستـه گُلـي بـود، کـه دادي به آب مـوسم پيـري شـد و هنـگامِ کـوچ حيـف کـه بـيـدار نگشتـي ز خـواب گفته اند، هنگامي که عبدالملک مروان در کوفه بر اريکه قدرت تکيه داشت، سر بريدة مُصعب امير پيشين کوفه را بر روي سپري خون آلود در برابرش نهادند، در اين هنگام يکي از شاعران عرب به نام عبدالملک عمرالليثي ابياتي در بي اعتباري عمر و بي وفايي دنيا و ناپايداري منصب هاي دنيوي براي امير قرائت کرد. برگردان آن ابيات از عربي به فارسي در قالب مثنوي با مطلع « نادره پيري ز عرب هوشمند گفت به عبدالملک از روي پند» اثر طبع شاعري بنام آقا صادق تفرشي متخلص به «هجري» است. اين مثنوي را من با تضميني به اين صورت که يک مصراع از ابيات هجري و مصراع مقابل از خود در تاريخ 20/6/1369 مطابق با اربعين سالار شهيدان به صورت چهارپارة پيوسته سروده ام و جهت حُسن ختام دوبيتي پاياني را خارج از حوزه تضمين ساخته ام.