اي به هر خانه و کاشانه شبيخـون زنها دشمـن آدميـان، دودة اهـريمـنها دم بيجـا زدن از حُـرمت انسـان، تـا کي اي به هر جاي جهان، ريشة انسان کنها راحت از خلق ببرديد و بلا آورديد شرمتان باد از اين بردن و آوردنها بيگمان تا به ابد، سود نخواهد بخشيد آب کوبيـدنتان ايـن همـه در هـاونها دعـوي حفظ حقوق بشر، از سـوي شـما کنـدن چـاه بُـوَد، در گـذر بيـژنها تشت رسوايييتان بـاز هم از بـام افتاد بـه فلک رفت ز بيـداد شمـا، شيـونها راه بـر عـزّت و آزادي انسـان زدن است شيـوة دايـمتان، اي هـمـه تر دامـنها از ويتنام به گوش بشر قرن، هنوز مي رسد بانگ غم و غرش بمب افکن ها سايـة شوم شمـا، بـر سـر افغانستان چـه ثمـر داشت بجـز سـوختن خرمنها بـر سـر مـردم مظلوم فلسطين، تاکي بايد آوار شود، خشت و گِل و آهنها گوش داريد به پيغام من، اي بوش، بِلر اي بـه ننـگ ابـد آلـوده و آبستنها اين عـراق است، که هر ذرهاي از تـربـت آن ميشـود بهـر شمـا گـورکنـان مدفنها اين نه آن جاست، کز آن جان به سلامت ببرند ساده لوحان جهان خوارة صاحب فنها اين همان جاست که بر پيکر بيجان شما کفـن سـرد شـود، گـرمي پيـراهنها کربلا، کعبـه آمال و نجف، قبـلة ماست قدرشان کم نشود، زين ستم افزودنها شيعـه تا مـرز شهادت، ننشيند از پـاي تا از اين قوم بُوَد، سر به سرِ گردنها اي حرامـي صفتـان، بـار گـران است، مگر سـر بي قـدر شمـا خيره سـران، بر تنها در بـر قدرت بـيچـون خـداوند جهان به پشيزي نخرند اين همه ما و منها تيـغ برندة حـق چـون به در آيـد زِ نيام ندهـد سـود شمـا را، زره و جـوشـنها رسـد آن روز کـه افسار زننـد از سرِ خشم فـارسان صف قـرآن به شمـا تـوسنها دور گـرديد از ايـن گلشـن قـدس علوي که مگـس را نبـود جـاي بجـز گلخنها بيـم داريـد از آن روز، که بـا امـر جهـاد سـد شـود راه رهـايي، بـه شما رهزنها در چنان روز به از جا شدن شيخ و شباب سلب گـردد ز شمـا سـر به سر، آسودنها به انگيزة هتک حرمت اماکن مقدسة اسلامي توسط عوامل آمريکائي و انگليسي کرج 3 /3 /1383 ؛ سالروز آزادسازي خرمشهر