«اراکيهاي مقيم تهران» آن کس کـه تـوان درک معنـا دارد اقـرار بـه دانـايـي صـدرا دارد آن حُسن کـه جمع نغـز گـويان دارنـد صـدرا بـه تمـام و تـام، تنـها دارد در انجمـن سخـن سـرايـان اراک صـدرا بـه اريـکة سخـن جـا دارد اين انجمن اَر به خويش بالد، چون او داننــده دبـيـر محفـل آرا دارد در شهـر محافـل ادب، بسيـارند هر گوشـه يـکي غريـو و غـوغـا دارد صـدراست، کـه بـا بـودن او، بزم امير يـک گردن و سـر، ز جمله بـالا دارد شيـوا و بليـغ و بـيتکلّف بـه کلام بـر قـلـة بـزم، حـال عنـقـا دارد در جمـع سخنـوران بـا دانـش و درک اين مـرد اديـب، قـدر والا دارد از دودة عالمـان ديـن است، ولـي هم عشـق به ديـن و هم بـه دنيـا دارد هرچنـد کـه پيـر و ميـر ميخانه بُوَد در ميـکده سـاقي است و صهبـا دارد در رابطـه با آنـچـه کـه آيـد بـه ميـان او نکتـة نـادري، مُهيّـا دارد قـول همگان بـديهه پـردازي او در دايـرة طنـز، تـماشـا دارد شاعر، نـه، وليک شعـر داني قَدَر است او علم به صورت و بـه معنـا دارد اين مـرد اديـب لاغـر انـدام و ظـريف در سينـه دلـي بـه قـدر دريـا دارد عمـريست به راه نشر فرهنـگ و هنـر پـيگيـر تـلاشــي آشــکارا دارد بـيـزار ز هـر مـدح و ثنـايم، امـّا تـمجيـد چنـيـن هنـروري، جـا دارد هـر کـس که بـر او عـيب بگيـرد بيشک ريگي ز جهالت به کف پا دارد از دور شبـاب عـاشق ايـرانست مستـي ز چنيـن بـادة گيـرا دارد تهران 21 / 7 / 1384