گناهکار

← بازگشت به فهرست اشعار

بيا بزن در اين خانه را، هنوزم من به انتظار تو هستم، بيا هنوزم من تمام عمر وفـا کـردم و جفـا کردي خطا نکرده بسوزم چرا، هنوزم من قصيده ساز شکست دلم، هنوزم تو غزل سراي حديث وفا، هنوزم من قسم به عشق به لبخندي از تو خواهم کرد تمام زندگيم را فدا، هنوزم من به جستجوي تو، ناباورانه مي‌گردم ميان کوچه و پس کوچه‌ها هنوزم من به بوي آنکه بيايي نموده‌ام با شوق دو بال پنجره‌ها را رها هنوزم من شکست قامت صبرم بگو بگردم باز براي ديدن تو، تا کجا هنوزم من سرم که قابل پاي تو نيست خواهم داد به مژدگاني يک رونما هنوزم من گذشت عهد شبابم، چرا نمي‌پرسي گناهکار تو بودي تو، يا هنوزم من در غزل بالا آگاهانه با استفاده از زبان محاوره هنوزم را به جاي هنوزهم آورده‌ام.