آن که در غير خدا بيند، پناه خويش را ميکَند در پيش پاي خويش،چاه خويش را در قمار زندگي بازنده باشد، آن که او از مسير راستان کج کرد، راه خويش را پيروي از نفس سرکش کرده و ميافکند هر زمان بر گردن چرخ، اشتباه خويش را هيچ کس در سرنوشت خويش بيتقصير نيست گرچه بر گردن نميگيرد، گناه خويش را با مدد از همت مردانهات، گردان سفيد جـامة اقبـال از غفلت سيـاه خويش را با خيالي خام، از جور فلک جاري مکن کودکانه رود اشک و دود آه خويش را پيشتر از آن که خوانندت به ديوان عمل غسل در درياي عفت ده، نگاه خويش را تا نيفتد مردم چشمت، به گرداب هوس در بر وجدان بنا کن، دادگاه خويش را تا نگردي شرمگين در پيشگاه حق، شباب مستحيل توبه مي گردان، گناه خويش را