قسم به جان تو سخت است، ترک ديدارت برو ولي به سلامت، خدا نگهدارت دمي زِ ياد تو اين دل جدا نخواهد شد دلي که گشت به دلشورگي، گرفتارت تو ميروي و من دلشکسته، ميمانم به بزم ياد تو، با خاطرات بسيارت به کوچه کوچة اين شهر، ميروم شايد مسافرانه تماشا کنم، دگر بارت خدا کند که نخوابد چو بخت خفتة من دمي به روز و شب عمر، بخت بيدارت خدا کند که بماني هميشه خرّم و خوش خدا کند که نيفتد گره به هر کارت دو چشم شوخ تو، آيينة شبابم شد اگر چه موسم پيري شدم خريدارت