به نصرت الله شيرواني مقدم پير اندوهم، جواني را کجا پيدا کنم شهر عيش و شادماني را کجا پيدا کنم من که دور از دولت ديدار گل افتادهام شور و حال نغمه خواني را کجا پيدا کنم يک سر مو هستيام با نيستي فرقي نداشت کوره راه زندگاني را کجا پيدا کنم «من به مردن راضيم پيشم نمي آيد اجل» رمز اين نامهرباني را کجا پيدا کنم روزگاري خاطر آرامم نگاري ناز بود آن به خاطر جاوداني را کجا پيدا کنم بي پربالي زمينگير غبار غربتم آن مه چشم آسماني را کجا پيدا کنم خسته ام از صحبت ياران سنگين دل، شباب همدلي، چون شيرواني را کجا پيدا کنم