آنان که خويش را چو عروسان بزک کنند کسب شرف به ياري دوز و کلک کنند بيدند و باد، روي به هر سويشان برد رامند و رقص در بر هر نيلبک کنند در چنگ موج هم ز خدا غافلند و باز بر غرقه تر ز خويش اميد کمک کنند دلخوش به اين دو روزة ناپايدار عمر بي حرمتي به ساحت نان و نمک کنند روزي رسد ز راه که صرّافيان دهر ناخالصان بزم ادب را الک کنند بي شک شود پديد که نامرد و مرد کيست روزي که ناب و ناسرهها را محک کنند موي سپيد ره به شبابم نميزند نابخردان به آنچه ندارند، شک کنند