امشب دلم هواي مي و ساز ميکند ساقي ميام نميدهد و ناز ميکند پيرانه سر، ز کنج قفس، مرغ سينه ام امشب به بوي وصل تو پرواز مي کند نازآفرين نگاه تو از باغ خاطرات دروازها به روي دلم، باز ميکند سُکر شراب، با دل سوداييم نکرد کاري که آن دو نرگس غماز ميکند در پردة خيال به مضراب غمزهها امشب نگاه ناز تو، اعجاز مي کند بار دگر حديث تمناي وصل را با دل زبان چشم تو، ابراز ميکند دزديده آن نگاه فريبنده با دلم امشب هزار سينه سخن ساز ميکند در قايقي به سينة کارون ترانه خوان چشمت مرا مسافر اهواز ميکند يادت مرا به ساحل سرسبز نخلها باز آن شباب مست غزلساز ميکند خرم آباد 2/9/1356