مادر« مظهر مهر»

← بازگشت به فهرست اشعار

اي مظهر مهرباني، اي مادر من وي اختر آسماني، اي مادر من اي آنکه توانايي من از تو بُوَد خود بهرچه ناتواني، اي مادر من ماتم به گناه چه زمينگير شدي با قامت استخواني، اي مادر من اين آتش افتاده به جان تو زده است پر بر دل من نهاني، اي مادر من اي شمع شب افروز چه زود آب شدي در کورة زندگاني، اي مادر من اي آنکه به پروردن من، پير شدي در نيمه ره جواني، اي مادر من چون ياد خدا، هميشه در قلب شباب سرسبزي و جاوداني، اي مادر من در اوايل سال 1375 مادرم به دنبال چند بار سکتة آرام آرام زمين‌گير شد و ديگر آن مظهر مهر و عاطفه نتوانست از بستر خارج شود، دردناک تر اين که دو سال بعد دچار فراموشي تقريباً کامل گرديد متأسفانه اين وضعيت تا هنگام سفر ابدي آن خداي عشق و ايثار ادامه پيدا کرد روانش شاد و يادش هميشه گرامي هست و خواهد بود غزل بالا و غزل ديگرم با عنوان «سُرناي سکوت» حاصل اين دوران کشنده و غمبار است.