عاشقانه

← بازگشت به فهرست اشعار

از کوچه باغ خاطره‌ها، خاطرم گذشت خار غمم زِ يادِ گذشته به دل نشست مرغ خيال، پر به ديار شباب زد دامن بر آتش دل پر اضطراب زد هر جا گلي به جلوه‌گري قد کشيده بود مرغ نگاه من به کنارش خزيده بود شبهاي ماهتاب قرارم به دل نبود جز آرزوي بوس و کنارم به دل نبود شب‌هاي پـرستاره دلم بي‌قرار بود شب‌هاي بـي‌ستاره غمم آشکار بود تنها نه نوبهار مرا شاعرانه بود پاييز هم به ديدة من عاشقانه بود