سوگ سياوشان

← بازگشت به فهرست اشعار

(خرم آباد در روزهاي بمب باران بعثيان) شهر خاموشم، چه شد فرياد چاووشان تو مهوشانت کو؟ کجا رفتند مي نوشان تو کوچه ها خالي ز شبگردان مست و سرخوش است دست در آغوش غم بينم هم آغوشان تو جامه رنگينان سيمين ساقت آيا ُمرده‌اند کآتش افتاده است بر جان سيه پوشان تو نغمه‌اي شيرين ز فرهادي نمي‌آيد به گوش کو به کوي عشقبازان حلقه بر گوشان تو؟ غنچه‌هايت در کنار خارها، خوابيده‌اند با که گويم شرح دردخانه بر دوشان تو سحر سودابه است يا کابوس خوابي هولناک رود خون جاريست در سوگ سياووشان تو کاخ جنگ افروز ويران باد و بنيادش خراب زآتش آه جگـر سـوز فـراموشـان تـو راست چون پايان تلخ دور شيرين شباب رفت از ياد زمان فرياد خاموشان تـو