دو بيتي‌ها

← بازگشت به فهرست اشعار

سخن‌ها گرم و دلها، سخت سردند پيامک‌ها، پيام آرانِ، دردند زبان بازان به جُرم بي‌زباني چه داني با دل تنگم چه کردند عاقبت تير نگاه تو به خون مي‌کَشَدم جلوة حُسن جمالت به جنون مي‌کشدم بي‌گمان اين همه نازي که تو مي‌فرمايي روزي از دايرة صبر، برون مي‌کشدم