در گذر عمر

← بازگشت به فهرست اشعار

دلِ آرام ندارم که دلارامم نيست بي دلارام رفيقان دل آرامم نيست ديرگاهيست زبي مهري شيرين دهنان تلخي زهر غمي نيست که در جامم نيست در تو اي وادي اندوه چنان گم شده‌ام که خبر از خود و از گردش ايامم نيست جز غم عشق که دائم به سلامت بادا کامبخش دل ديوانة ناکامم نيست ز آنچه گفتند و شنيديم ز دوران شباب هيچ در دفتر ايام به جز نامم نيست