به تو مي‌انديشم

← بازگشت به فهرست اشعار

خاطرم نيست، که از کي به تو مي انديشم خاطرم هست، پياپي به تو مي انديشم به دو چشمان تو سوگند که تا روز و شبم بي تو يک دم نشود طي، به تو مي‌انديشم ماه و خورشيد شب و روزم اگر حوروپري است به خدا بي وي و با وي، به تو مي انديشم فرودين من و مرداد من و مهر مني منِ سرمـازده از دي، به تـو مي‌انديشم سرخوش از بادة سوداي توأم تا نَپَرد از سرم، مستي اين مي، به تو مي انديشم در هواي تو به غم ره زده‌ام، تا نزند دوريت، عيش مرا پي، به تو مي‌انديشم به تمناي وصال تو، جوان مي‌مانم تا شبابم نشود طي، به تو انديشم