در اين جا، مادر من آرميده است به تن جان پرور من آرميده است در اين جا، در دل اين خاک خاموش ز گل زيباتر من آرميده است همان مادر که چون پروانه ميگشت به اطراف سرِ من آرميده است همان مادر که شب بيدار ميماند کنار بستر من آرميده است همان مادر که شيرش شهد جان بود به جسم لاغر من آرميده است همان مادر که بُد آغوش گرمش هميشه سنگر من آرميده است همان مادر که شور و حال مي داد به اشعار تر من آرميده است همان مادر که بي يادش ندارد سروري دفتر من آرميده است در اين جا، آن که در هر مشکلي بود يگانه ياور من آرميده است در اين جا، آنکه رفت و سوخت بي او ز غم بال و پر من آرميده است شبابم، شور و حالم، هستي من در اينجا مادر من آرميده است کرج 23/3/1381 چند روز بعد از درگذشت مادرم ابيات فوق را در کنار مزارش واقع در زاويه شمال شرقي آرامگاه امام زاده محمّد متصل به مزار شهداي کرج سرودم و روز بعد غزلي ديگر در همين وزن و با همين رديف در قافيه اي متفاوت که از غزل دوم چند بيت بر سنگ مزارش حک گرديد.