آتش خيز

← بازگشت به فهرست اشعار

اي نگاهت از صبا گل ريزتر چشمت از درياست شور انگيزتر باغ عشقم خالي از عطرت مباد اي زِهر ياسي عبيرآميزتر اي بهاري‌تر زِ هر صبح بهار نيست از پاييز من پاييزتر اي به سوداي غمت سرمايه‌ام از حساب ذره هم ناچيزتر امشب از رؤياي شيرين تو گشت طبعم از آغوشت آتش خيزتر خوار بي‌قدرم، گلستان کن مرا اي زِ هر گلبوته گل آويزتر از شبابت دل بـه دريـاتـرزني نيست، آري نيست، ناپرهيزتر