تـو مهي، مـاه بي‌مثال منـي خاطرآراي هـر خيـال منـي بي تو حرفي براي گفتن نيست شور شيرين‌ترين سئوال مني در گـذرگاه عُمر، تنـها تـو الف و ميـم و يـا و دال منـي چيـدنت را، زمـان نمي‌دانم کوچک سبـز، سيـب کال مني آينــه‌دار آتــش عشقــي نقطــة اوج اشتعــال منــي چـه بگويـم، چه کـرده‌اي با مـن تو خود آگه، ز روز و حال مني تا سکوتـم به شعر مي‌شکند شاهد شـور قيـل و قـال مني تـو خـديـوي، خديـو مصـر دِلم اختـر عشـق بـي‌زوال منـي خاطـري با خيـال خـوش دارم تا تـو شمع شب وصـال مني بي تـو ميلـي به مانـدگاري نيست عشـق، اميـد، ايـده‌آل منــي با شب عيش و روزگار شباب تـو خـط سبـزِ اتـصـّـال مني