فرصت و فاصله

← بازگشت به فهرست اشعار

سکوت پر ز صداي نگاه من با او سرود شعر بلند تو را نمي‌خواهم سرود شعر بلند برو رهايم کن برو، مپرس تو را من چرا نمي‌خواهم قصيده شد، همه تک بيت هاي دِلتنگي رديف آخر ابيات، با نمي‌خواهم کنون که فاصله شد، جانشين فرصت‌ها تو را به کيفر ترک وفا نمي‌خواهم اگرچه پاي مرا، بسته‌اند دستانت چه غم، براي نرفتن، که پا نمي‌خواهم برو که هم رهيت را رفيق نيمه رهم دگر به قيمت تا انتها، نمي‌خواهم نمي‌ شراب دگر در خُم شبابم نيست من اين تهي شده پيمانه را نمي‌خواهم