دو سه پيمانه نگاه

← بازگشت به فهرست اشعار

شب دراز است و تب عشق تو تا زنده‌ترين دِل من در دِلِ اين کوره، گدازنده‌ترين من به پاي گلِ ياد تو شدم خوار، ولي ديگران دست به دامان تو، يازنده‌ترين تا که افتاد مرا، ساية مهرِ تو به سر سرِ من، بين سران گشت، فرازنده‌ترين آه اي در زدن چنگ به تارِ دِلِ من بين خوبانِ نوازنده، نوازنده‌ترين سروِ اندام بلند تو بنازم که شده است به چمش، در چمنِ حسن، برازنده‌ترين چشم من بسته به راهِ دو سه پيمانه نگاه من خراب و ميِ ميناي تو، سازنده‌ترين اي به دشت دِل و صحراي خوشِ خاطرِ من کبک رنگينِ خيـال تـو، گرازنده‌ترين در شگفتم به قُمارِ غمِ عشقت، که چرا بُرد، اين بار نشد، بهرة بازنده‌ترين بين جمع دِل و دين باختگانست، شباب بر خود از بارقة عشق تو، نازنده‌ترين