امشب بهار من، به خزانم نگاه کن با رفتنت، به رفتن جانم، نگاه کن بنشين دمي به ساحل درياي ديدهام بر جويبار اشک روانم نگاه کن زانوي غم گرفته دِلم در بغل، بيا بر بيفُروغ، روز و شبانم نگاه کن اکنون که ميروي سبک از پيش من به ناز بر کوله بار درد گرانم نگاه کن بيداد بين، چگونه ز شور او فتادهام بنشين، به بزم جامهدرانم نگاه کن امشب تمام قد شدهام نغمة فراق بر ناله، آه، اشک، فغانم نگاه کن حال مرا مپرس زِ لبهاي بستهام بر اين نگاه نامه رسانم نگاه کن عيبم مکن که شور شبابت ز سر گذشت پيرم اگر، به طبع جوانم نگاه کن